File

zaara

| اینجا نغمه ها در قالب کلمات آواز میخوانند

اپدیت جدید

| Friday 5 January 24

با پریا حرف نمی‌زنم، حتی شک دارم بدونه که شنبه تا دوشنبه نیستم. 

به اوین و زورو گفته بودم که دارم برمیگردم ولی از اوین خداحافظی نکردم.

الان که دارم می‌رم خونه فقط میخوام برم پیش بی‌بی و بعدش هم به مبینا سر بزنم و دیگه بیخیال تمام ادمای فامیل. 

کاش سرما نخورم. کاش.

فکت امروز

| Sunday 31 December 23

گوشی چیز بی مصرفیه اگه بین مخاطبین گوشیت کسی نباشه که بتونی بهش زنگ بزنی.

الان

| Saturday 9 December 23

خوابم نمی‌بره، میترسم.

تپش قبلم رو هزاره.

uwu

| Friday 1 September 23

حس می‌کنم نسبت به صفحه‌ی قفل گوشیمش خیلی بی توجهی شده.

؛

| Tuesday 22 August 23

 

صداش-

؛

| Tuesday 15 August 23

تو این لحظه یک کلمه هم نمیخوام راجب ادما حرف بزنم.

.

| Friday 11 August 23

در حال حاضر زندگیم زندگی نیست. نمی‌دونم دارم چیکار می‌کنم.

because it's your birthday

| Friday 4 August 23

 

به‌همین‌سادگی

| Wednesday 19 July 23

همینجور تو اینستا می‌گشتم یه لحظه با خودم فکر کردم؛ تا کی؟ تا کی باید چیزایی که اذیتم می‌کنه رو جلو چشمم نگه دارم؟ اصلا دارم با کی می‌جنگم؟

از فالوورام ریموش کردم و آنفالو زدم. حرص و جوش خوردن الکی فایده نداره.

با خودم باید رو راست باشم. وقتی چیزی نمیخوام بشنوم ازش، وقتی اهمیت نمیدم الکی هم اطرافم نگهش ندارم. راهمو جدا کنم. 

دوست ندارم خودمو اذیت کنم. میخوام رک باشم.

دوست‌ ندارم بخوابم

| Wednesday 19 July 23

کاش می‌تونستم منِ سه ماه پیش رو ببینم. اونوقت بهش می‌گفتم تموم شد. همه‌ی صداهای مغزت خاموش شدن. همه‌ی سناریو هات، جنگ و بی اعصابی‌هات. همه‌شون تموم شدن. حتی دیگه یادم نمیاد چه حسی باعث می‌شد انقدر حرف تو مغزم باشه. خالیه. همش.