File

zaara

| اینجا نغمه ها در قالب کلمات آواز میخوانند

زمان حالِ حاظر

| Friday 7 January 22

خواسته های ادم ها، رفتار ادم ها، نوع جامعه، مثل زندان میمونه.
همینطور که اشک میریختم کلمات بعدیو خوندم:

حسش میکردم.. تمام چیزی که میخواست رو.

اون فقط خوشبختی میخواست. اون فقط برای چیزی که میخواست داشت تلاش میکرد
اما چی بهش گفتن؟

اذیتم میکنه. شنیدن این حرف ها که بهم میگن تحمل کنم و در اینده قرار زندگی بهتری داشته باشم اذیتم میکنه. 

هیچ اینده‌ای وجود نداره. 
هیچ خوشبختی وجود نداره.
جونگکوک درست میگفت، اگه تحمل کنیم و هیچی نگیم تبدیل به کیم تهیونگ میشیم.
کیم تهیونگی که همسرش رو دوست نداره
کیم تهیونگی که زیر بار مشکلاتش له شده ولی باید مرد میشد.

 

کاش میشد! کاش میشد همین امروزو هم زندگی کرد. کاش همه چیز انقدر بهم ریخته و شکسته نبود.

؛

| Wednesday 10 February 21

همیشه یکی هست که از تو بیشتر بدتر باشه.

 

نمیتونم

| Tuesday 18 August 20

به خودت که نگاه میکنی می‌بینی هنوزم وسط روزی هستی که ارزو میکنی زودتر تموم بشه.

زمان به کند ترین شکل ممکن می‌گذره و تو هیچ ایده‌ای از روز هایی که تموم میشند و ماه هایی که به پوچی میگذرند نداری.

دیگه یادم نمیاد امید داشتن چه شکلیه.

حتی یادم نمیاد چرا مثل احمقا میخواستم زنده بمونم و زندگی کنم. 

برای چی؟! دلیلش چی بود؟!!

پ.ن: دیگه نمیتونم دووم بیارم.

نقطه.

| Sunday 12 July 20

نقطه نقطه نقطه نقطه.

-.-

| Tuesday 7 July 20

-.-