ناعادلانه یعنی من عصر سرما بخورم و تمام شب حالم بد باشه و دارو بخورم. و اونوقت پیش خودم بگم اوکی، صبح قطعا حالم بده و نیاز نیست برم بیرون. ولی فردا سرحال تر از تمام ادمای دنیا از خواب بیدار میشم و میفهمم دنیا انگشت فاکشو گرفته سمتم. و ظهر وقتی برمیگردم خونه از شدت خستگی خوابم ببره و عصر باز وقتی بیدار شم بفهمم دوباره حالم بده. و بازم همین چرخهی کوفتی. درسته. ناعادلانه یعنی همین.
ضمن اینکه من رو تخت اون اتاق خوابم برد. و پیش خودم گفتم وقتی برسم خونه تا شب میخوابم و وقتی رسیدم خونه هرچی روی تخت وول خوردم درست خوابم نبرد. به زور فقط چشمام رو بستم.. کلا میخوام بگم که چقدر من خوشبختم. واضح نیست؟ بچهها من سراسر خوشبختم. بسیار خوشبختم. اصلا من خود مفهوم خوشبختیام. به هرکی خواستین نشون بدین خوشبختی چه شکلیه منو مثال بزنین.