File

zaara

| اینجا نغمه ها در قالب کلمات آواز میخوانند

۸ مطلب در مارس ۲۰۲۴ ثبت شده است

.

| Thursday 28 March 24

نمی‌تونم.

آرومم.

| Saturday 23 March 24

همیشه اون اتفاق بده‌ست که باعث می‌شه قوی تر شی.

حتی سوپرایز هم نمی‌شم، گریه هم نمیکنم. فقط ادامه میدم.

من بالاخره فهمیدم مشکلات بقیه نباید دغدغه‌ی من باشه، من فهمیدم که خودمو مقصر چیزی ندونم. ولی نمیدونم چرا فهمیدنش انقدر برای بقیه سخته.

چرا نمی‌تونن رها کنن؟ چرا توی این چرخه گرفتارن؟

سفره‌ی ناهار رو جمع کردم، ظرفارو شستم. همه چیو نظم دادم و حالا روی تخت دراز کشیدم و چند دقیقه‌ی بعد قراره شاهد یه دعوای دیگه باشم. نمیدونم این بزرگ شدن بود که منو خنثی کرد یا تراپی..؟ نمی‌دونم چی منو خنثی کرد.

هرچی بود ازش ممنونم. شاید نفرتم از مامانه.. راستش دیگه متنفر نیستم. حتی من! من الان ارومم. ولی دلیل خودخوری شو نمی‌فهمم. نمی‌فهمم بقیه چرا انقدر خودشونو عذاب میدن. 

 

نمیتونم هیچ کمکی کنم، خستم. فقط بلدم اروم بمونم.

03

| Wednesday 20 March 24

شب های هجر را گذراندیم و زنده‌ایم

مارا به سخت جانی خود.. این گمان نبود.

-شیخ بهایی

 1403~

-

| Friday 15 March 24

ما چون ز دری پای کشیدیم، کشیدیم
امید ز هرکس که بریدیم، بریدیم
دل نیست کبوتر که چو برخواست نشیند
از گوشه‌ی بامی که پریدیم، پریدیم

-وحشی بافقی

وقتی این بیت رو می‌بینم یاد یه بیت از سعدی میوفتم که می‌گه: 

به تو حاصلی ندارد غم روزگار گفتن

که شبی نخفته باشی به دراز نای سالی 

نمی‌دونم، برای منکه دل بریدن این شکلیه. جوری که حتی دیگه رمقی برای حرف زدنم برام نمی‌مونه، نه میلی نه اشتیاقی نه حسی نه حرفی. هیچی. 

 

 

7:55

| Tuesday 12 March 24

سیگار کشیدم. یه دونه تو ۱۸ سالگی و اینم یکی تو ۱۹ سالگی.

حسش؟ هیچکدومش حس خاصی نداشت. 

کلا چیز خاصی نبود، ارزش کشیدن نداشت.

 

از جمله‌ی رفتگان این راه دراز
باز آمده‌ای کو که به ما گوید راز؟
پس بر سر این دو راهه‌ی آز و نیاز
چیزی نگذاری که نمی‌آیی باز
- خیام 

پ.ن: شعر خیامه ولی یکم تغییر داره، مفهوم همونه. 

اخوان ثالث

| Saturday 9 March 24

این شعر منو یاد خداحافظی میندازه:


ما، چون دو دریچه رو به روی هم
آگاه ز هر بگو مگوی هم
هر روز سلام و پرسش و خنده
هر روز قرار روز آینده
عمر آیینه‌ی بهشت اما آه
بیش از شب و روز، تیر و دی کوتاه
اکنون دل من گرفته و خسته‌است
زیرا یکی از دریچه ها بسته‌ است
نه مهر فسون، نه ماه جادو کرد
نفرین به سفر، که هرچه کرد او کرد

-اخوان ثالث

حافظ

| Saturday 9 March 24

یه شعری هست از حافظ چند بیتش خیلی مورد علاقمه.
یکی این بیتای اولشه که می‌گه:


ما نگوییم بد و میل به ناحق نکنیم
جامه کس سیه و دلق خود ازرق نکنیم
عیب درویش و توانگر به کم و بیش بد است
کار بد مصلحت آن است که مطلق نکنیم

چند بیت می‌گه می‌گه بعد میرسه به این بیت:


گر بدی گفت حسودی و رفیقی رنجید
گو تو خوش باش که ما گوش به احمق نکنیم

این شعر خیلی قشنگه. بیش از اندازه و فراتر از کلمه‌ای که بشه زیباییش رو توصیف کرد و چه تفسیر قشنگی هم داره.

-

| Thursday 7 March 24

من ندانستم از اول که تو بی مهر و وفایی

عهد نابستن از آن به که ببندی و نپایی

دوستان عیب کنندم که چرا دل به تو دادم

باید اول به تو گفتن که چنین خوب چرایی

-سعدی