خواسته های ادم ها، رفتار ادم ها، نوع جامعه، مثل زندان میمونه.
همینطور که اشک میریختم کلمات بعدیو خوندم:

حسش میکردم.. تمام چیزی که میخواست رو.

اون فقط خوشبختی میخواست. اون فقط برای چیزی که میخواست داشت تلاش میکرد
اما چی بهش گفتن؟

اذیتم میکنه. شنیدن این حرف ها که بهم میگن تحمل کنم و در اینده قرار زندگی بهتری داشته باشم اذیتم میکنه. 

هیچ اینده‌ای وجود نداره. 
هیچ خوشبختی وجود نداره.
جونگکوک درست میگفت، اگه تحمل کنیم و هیچی نگیم تبدیل به کیم تهیونگ میشیم.
کیم تهیونگی که همسرش رو دوست نداره
کیم تهیونگی که زیر بار مشکلاتش له شده ولی باید مرد میشد.

 

کاش میشد! کاش میشد همین امروزو هم زندگی کرد. کاش همه چیز انقدر بهم ریخته و شکسته نبود.