حس میکنم از خودم خیلی دور شدم، یادم رفته چه چیزایی رو دوست داشتم.
اصلا اوقات فراغت باید چیکار کنم؟
چیزی بوده که مختص من باشه؟
به جز سس مایونز و کارداشیانا دقیقا دارم چه کار مفیدی انجام میدم؟
دلم میخواد برم توی zone ..
من تمام مدت میدونستم اینجوریه، میدونستم هرموقع و' میگه چه چیزی خوشحالت میکنه باید دنبال یه چیزی بگردم و ازش فرار میکردم. فرار کردم تا نرم توی zone .
فکر کنم وقتشه.. تو این لحظه دلم میخواد گوشیمو خاموش کنم. گورمو گم کنم و هیچکس منو نشناسه.
هیچکس منو یادش نیاد.
سخته! خوش گذروندن سخته، توجه کردن سخته. تلاش کردن سخته. و همهی اینا بهم استرس بیشتری میده.
اون موقع ها فکر میکردم باید این استرس رو داشته باشم.
جملهی سونگجه که میگفت: کدوم گلیِ که قفل شکوفه دادن سختی نکشیده باشه؟
توی مغزم چرخ میزد و فکر میکردم همه چیز بهتر میشه.
چیزی خراب نشده. ولی من هنوز خودمو ندارم. من هنوز گم شدم.
واقعا ادامه دادن همهی اینا بهم فشار میاره.
دلم نمیخواد، دلم نمیخواد اینستاگرام رو چک کنم. دلم نمیخواد چنلای تلگرام رو چک کنم. دلم نمیخواد بدونم امروز کی پست گذاشته. دلم نمیخواد ویدیو هارو ببینم.
دلم هیچکدوم اینارو نمیخواد.
نمیشه فقط خودم باشم؟